کتاب فروشی های قدیمی اصفهان روح فرهنگی شهرند
به گزارش دوست بلاگ، به گزارش خبرنگار خبرگاری کتاب ایران در اصفهان، نشست مجازی کتاب و کتاب فروشی با حضور سروش صحت و احسان رضائی به صورت زنده در صفحه مجازی شهرکتاب اردیبهشت اصفهان برگزار شد. در این نشست که به مناسبت دومین سالگرد آغاز به فعالیت اولین شعبه رسمی شهر کتاب اصفهان، به دلیل شرایط اجتماعی حاکم در پرتو بیماری کرونا به صورت مجازی برگزار شد، به مبحث کتاب و مسأله کتاب فروشی ها پرداخته شد.
احسان رضائی، منتقد ادبی و روزنامه نگار حوزه کتاب با اشاره به خاطره ساز بودن کتاب فروشی های محلی خاطرنشان کرد: کتاب فروشی های زیادی هستند که من دوستشان دارم و خاطره های زیادی از آن ها دارم. تاریخ رفاقت من با آدم های مختلف، منوط به تاریخی است که با آن ها به کتاب فروشی رفتم. یعنی میزان رفاقت من با آدم ها منوط به این است که چقدر با آن ها به کتاب فروشی رفته ام. سروش صحت از آدم هایی است که او را زیاد در کتاب فروشی ها دیده ام و حتی آغاز رفاقت مان از آنجا بود.
سپس سروش صحت، نویسنده و کارگردان و مجری برنامه کتاب باز با بیان اینکه: من بیش از این که کتاب خوان باشم، کتاب بخر هستم ادامه داد: خریدن کتاب، برای من لذت زیادی دارد. البته در این شرایط، مکان و پول مهم است که اگر داشتم، باز هم کتاب می خریدم. سال هایی که در اصفهان زندگی می کردم، یک کتاب فروشی بود که از آن کتاب می خریدم. یک کتاب فروشی بسیار بزرگ در خیابان سپه اصفهان وجود داشت که نامش سقفی بود. حتی نمی دانم هنوز هم دایر است یا نه؛ اما می دانم نامش برای خیلی ها خاطره انگیز است. جالب است که ورودی این مغازه بسیار کوچک بود و میان انبوهی از کلاه فروشی های این خیابان بود. ولی داخل که می شدی، با دریایی از کتاب روبه رو می شدی. در کودکی و نوجوانی یکی از لذت هایم این بود که با دوچرخه بروم خیابان سپه و کتاب فروشی سقفی. اولین کتابی که آن جا خریدم، الیور توئیست نوشته چارلز دیکنز بود که به پیشنهاد دائی ام آن را تهیه کردم.
رضائی یادآور شد: البته باید اشاره کنم که دائی شما هرمز شهدادی از داستان نویسان برجسته و مهم هستند.
صحت ادامه داد: یک کتاب فروشی دیگر در اصفهان که بسیار برای من خاطره انگیز بود، تدین نام داشت؛ در خیابان نشاط. اولین باری که من با دایره المعارف روبه رو شدم، دایره المعارف جوانان بود که از این کتاب فروشی خریدمش. کتاب فروشی دیگری که پاتوق من در نوجوانی بود، شهسواری در چهارباغ اصفهان بود.
صحت با اشاره به رشد چشمگیر تأسیس شهرکتاب ها و کتاب فروشی های زنجیره ای، اضافه نمود: امیدوارم این کتاب فروشی های بزرگ که البته افتتاح آن ها اتفاق خجسته و فرخنده ای هم به شمار می آید، باعث نشوند چراغ کتاب فروشی های کوچک خاموش بشود. کاش کتاب فروشی های محلی زنده بمانند؛ چراکه هرکدام یک پاتوق فرهنگی و روح فرهنگی شهرند.
رضائی، در ادامه به خاطرات خود نقبی زد و گفت: بگذارید من هم از دو کتاب فروشی خاطره انگیز زندگی ام بگویم. اولین کتاب فروشی که به آن پا گذاشتم، سر کوچه مان واقع شده بود. این کتاب فروشی اصلا معمولی نبود. حسین آقا، صاحب این مغازه بود که هرکس کتابی لازم نداشت، می داد به او. حسین آقا هم دور کتاب ها نخ می بست و می گذاشت یک گوشه مغازه و در زمان های خاصی، توی پیاده روی روبه روی مغازه اش بساط پهن می کرد. من از او کتاب های عزیز نسین را خریدم و خیلی دوستشان می داشتم؛ آن قدر خوانده بودم که از بین رفته بودند.
رضائی اضافه نمود: یکی دیگر از کتاب فروشی های محلی خاطره انگیز برای من، روبه روی دانشگاه تهران، توی یک پاساژ بود و نام این کتاب فروشی قصه و صاحب آن بابک تختی بود. دوست داشتم همیشه آنجا باشم و با آقای تختی گپ بزنم.
صحت یادآور شد: بابک تختی، فرزند مرحوم جهان پهلوان غلامرضا تختی هستند و همسر منیرو روانی پور، نویسنده. خودشان هم که نویسنده اند و یک مجموعه داستان به چاپ رسانده اند.
در ادامه رضائی، با اشاره به کتاب فروشی های محلی خاطرنشان کرد: این مکان ها برای من سرشار از خاطره بودند و بعضی از دوستانم که به طور مثال با هم به کتاب فروشی قصه می رفتیم را از دست داده ام. به همین دلیل آنجا روح متفاوتی برایم دارد.
این برنامه مجازی، با رویکرد پاسداشت جایگاه کتاب فروشی ها محلی کشور برگزار شده؛ کتاب فروشی هایی که به نوعی تاریخ شفاهی شهرها و محله ها به شمار می آیند و متاسفانه در شرایط فعلی اقتصادی کشور، بسیاری روبه تعطیلی و انقراض اند.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایرانگروه ساختمانی آبان: گروه ساختمانی آبان: بازسازی ساختمان و تعمیرات جزئی و کلی و طراحی ویلا و فضای سبز و روف گاردن، طراحی الاچیق، فروش درب های ضد سرقت را از ما بخواهید.