شهرداری تهران مسئول کاهش فقر تهران نیست
به گزارش دوست بلاگ، محمدرضا جوادی یگانه دغدغه اجتماعی دارد و در شبکه اجتماعی توییتر جزو کاربران فعال است. او از فعالیت های شهرداری و شهر ایده آلش می نویسد و از مسائل شهری و حتی بی خانمانان و بچه ها کار فیلم و عکس منتشر می نماید تا توجه همه را به معضلات تهران جلب کند. جوادی یگانه اما مسئول حرف زدن و بیانیه خواندن نیست. او در این گفت وگو همچنین از برادر معلولی که دارد صحبت و بیان می نماید که به خوبی در جریان مسائل معلولان شهر تهران و کمی و کاستی ها در این زمینه بوده و هست. جوادی یگانه از ویروس کرونا، فقر در تهران، رنگ آمیزی محله ها، بچه ها زباله گرد و موضوعات دیگری که سعی کردیم اکثرشان دغدغه کاربران شبکه های اجتماعی بوده باشد، صحبت نموده است.
در شبکه های اجتماعی خیلی از کاربران از محله ها و کوچه هایی که رنگ آمیزی شده بود، عکس و فیلم به اشتراک می گذاشتند و اکثرا مورد استقبال افراد نهاده شده بود. چه شد به فکر رنگ آمیزی محله های کم برخوردار در شهر تهران افتادید؟
طرحی که شما به آن اشاره دارید، طرح کوچه دوستی نام دارد که حدود هشت ماهی می گردد در حال اجرا است. اولین مورد هم در کوچه مظاهری در میدان شوش انجام شد. شهرداری خیلی وقت ها کوشش نموده شهر را رنگ کند. انصافا هم رنگ کردن شهر یکی از ابزار ایجاد نشاط اجتماعی است. باید این واقعیت را در نظر بگیریم که شهر تهران خیلی دلمرده است. شهردار تهران هم به این نکته تأکید داشته اند. ما در شیوه رنگ کردن به نگاه تازه ای رسیده ایم؛ اینکه هنری تر کار گردد یعنی ذائقه هنری مردم افزایش پیدا کند و اجرا دست مردم باشد، کاری که در کوچه دوستی انجام شد. شرکت مشاوری که با آن در این پروژه کار می کردیم، بر اساس محل مورد نظر ما، طرح را ارایه داد؛ برای مثال یک جا درخت انجیری بود که روی خانه را یک برگ انجیر کشید، یک جا حسینیه بود که مشابه حسینیه طرح زد یا پرایدی بود که مدت ها گوشه خیابان مانده بود و طرح را بر اساس توقف دائمی پراید زد. بنابراین طرح منطقی شد و مردم در طراحی و اجرا مشارکت کردند.
آیا رنگ آمیزی خانه ها در این محلات اجباری است؟
خیر؛ هر صاحب خانه ای که حاضر به رنگ آمیزی دیوار خانه اش نبود، این کار برایش انجام نشد. ما معتقدیم مردم زمانی که در خلق عمل سهیم نباشند آن کار را از آن خودشان نمی دانند؛ آنچه این رضایت را بیشتر می نماید این است که در فرآیند ایجاد عمل نقش داشته باشند. مردم در رنگ کردن و طراحی شرکت داشتند. بخش اصلی کار را هم زنان خیلی دنبال کردند. همچنین نکته دیگری که باید با شما در میان بگذارم این است که عملا چنین پدیده ای می تواند منجر به نوعی گردشگری محلی گردد؛ یعنی بگوییم این محله و کوچه ارزش بازدید دارد. همین کار پروژه محرک توسعه می گردد. اما باید ظرایف کار در نظر گرفته گردد؛ اگر احساس گردد این کار تبلیغاتی است شاید مردم پس بزنند. در حالی که این کار متعلق به مردم است و باید در کار مشارکت داشته باشند که در کوچه مظاهری خوشبختانه این رخ داد.
برای رسیدن به این موضوع که مردم راضی به رنگ آمیزی خانه هایشان هستند یا نه چه فرایند ای طی شد؟
اداره کل بانوان با همکاری معاونت اجتماعی فرهنگی منطقه 15 درگیر انجام این کار بود. همچنین شهرداری دفتر توسعه محلی دارد که فعالان محل درگیر انجام کار شدند و چون پروژه در دو کوچه بود همه اعضای کوچه مشارکت داشتند. یک بار هم که بنده از آنجا بازدید کردم همه به ویژه بچه ها از انجام چنین کاری راضی بودند؛ چون انواع بازی ها و جدول ضرب روی دیوارهای محله طراحی شده بود.
محله های دیگری که قرار است این پروژه در آنجا انجام گردد، کدام قسمت های شهر هستند؟
این برنامه را برای همه محله ها ابلاغ کردیم؛ اما بافت محله باید فرسوده و دیوار قابل استفاده باشد؛ زیرا دیوارهای جدید قابل استفاده نیستند. حتما باید قواعد رنگ شهرداری تهران رعایت گردد؛ یعنی رنگ هایی که استفاده می گردد، استاندارد باشند.
در بازنشر عکس های این محله ها از طریق کاربران شبکه های اجتماعی در صفحه هایشان، همان طور که از آن استقبال می شد، انتقاداتی هم مطرح می شد. برخی از افراد به این مسأله پرداخته بودند که شهرداری با این کار فقر محله ها را پنهان می نماید و افراد آن محله ها و دیگران را گول می زند. نظر شما نسبت به این گفته ها چیست؟
اگر فیلم عروسی خوبان را دیده باشید، نگاه این طور است که وقتی فقیر هستید شادمانی دیگری ندارید. بنابراین فقر وجود دارد و قابل انکار نیست. حتی در سال های گذشته هم تشدید شده و یکی دو دهک به طبقه فقیر افزوده شده است. اما مسأله این است آیا مردمی که الان درگیر فقر هستند حق زندگی ندارند؟ در کوچه های مظاهری و طوطی که این کار اجرا شده مردم راضی هستند. باید درک کنیم که آدمی که فقیر است بالاخره رضایت هایی هم دارد. همه زندگی که فقر نیست؛ برای کاهش فقر هم باید کار کرد. نکته دیگر این است که بدانیم شهرداری تهران مسئول کاهش فقر شهر تهران نیست اما مسئول زیباسازی بصری که هست. این زیباسازی برای اینکه موجب رضایت خاطر مردم باشد انجام می گردد. اسم این کار پوشاندن چهره فقر نیست بلکه برنامه این است که این کارها برای مردم فقیر هم می تواند انجام گردد. برنامه شهرداری تهران از قدیم برای کاهش فاصله شمال و جنوب به این صورت بوده است که خدمات یکسان به شهروندان ارایه گردد. پس در زمینه فقر و کاهش فقر کسی که مقصر است و باید پاسخگو باشد شهرداری تهران نیست.
به کاهش فاصله شمال و جنوب شهر بین مردم اشاره کردید؛ برای این موضوع چه کارهایی غیر از رنگ آمیزی اجرا شده است؟
مثلا ما در محله های مختلف تهران سرای محله داریم که مهد کودک، سالن موسیقی، باشگاه ورزشی، سالن نمایش فیلم و... دارند. همچنین قیمت ارایه خدمت در مجتمع ورزشی نصف چیزی است که دولت تصویب نموده است. در کل این فضا باعث شده است خدماتی که زمانی فقط به شهروندان ساکن در شمال شهر ارایه می شد در تمام شهر توزیع و حتی در مناطق کمتر برخوردار بیشتر هم ارایه گردد.
در صحبت هایتان بیان کردید که رفع کردن فقر در شهر وظیفه شهرداری نیست؛ اما شهرداری وظیفه ای که دارد، ایمن سازی معابر برای شهروندان و به خصوص زنان است. برای این کار چه اقداماتی شده است؟ آیا در همان محله هایی که دیوارهایش رنگ آمیزی شده، اقدامی برای ایمن سازی معابر شده است؟
قطعا این طور است؛ اصلاح کالبدی فضای شهری کاری است که باید انجام دهیم و این کار را آغاز نموده ایم. در منطقه 10 سال گذشته آزمایشی این کار را جلو بردیم. از فعالان محلی به ویژه زنان درخواست کردیم بگویند کجای محله ناامن است و چرا در آنجا حس ناامنی می نمایند. آنها هم شرح دادند که مثلا جاهایی نور یا معبر مناسب نیست یا پیاده رو از خیابان خوب دیده نمی گردد. وقتی حجم درخت و شمشاد زیاد است فضای پیاده رو ناامن می گردد یا در خصوص پل عابر پیاده که اگر دیده نگردد، ناامن می گردد. اینها را زنان شرح دادند؛ مثلا در منطقه 10 زمین رهاشده ای وجود داشت که باعث ناامنی محله می شد که بعد از آنالیز دور آنجا دیوار کشیده شد. به جاهایی که زنان شرح دادند، رسیدگی کردیم و کارهایمان هم مورد رضایت بوده است. این موضوع را یکی دو بار بیشتر آنالیز کردیم و یک هفته قبل با امضای مشترک معاون اجتماعی و معاون مناطق شهرداری تهران به همه مناطق ابلاغ شد این کار را انجام دهند؛ یعنی اصلاح کالبدی و فضایی سطح شهر، برای افزایش امنیت زنان که تعیینا یکی از مهم ترین کارهاست. در مناطق کم برخوردار وقتی شهرداری خدمات ارائه دهد، باعث می گردد افراد بتوانند فعالیت اجتماعی و مدنی داشته باشند و آموزش ببینند که همین امر منجر به کاهش فقر می گردد؛ یعنی اقدامات شهرداری تهران به افزایش مشارکت و کاهش فقر منجر می گردد. این فعالیت های اجتماعی و کالبدی اگر درست انجام گردد می تواند به افزایش مشارکت، افزایش نشاط و کاهش فقر منجر گردد.
وقتی شما در فعالیت های اجتماعی مشارکت می کنید، تعلق خاطرتان به شهر و دیگر شهروندان محله بیشتر می گردد. ببینید بخش مهمی از لذت دیدن فیلم و کتاب خواندن به این است که درباره آن تجربه گفت وگو نمایند. عملا تجربه و خاطره مشترک است که دوستی و تعلق ایجاد می نماید. کوچه دوستی یک موضوع است، چگونه رنگ کردن شهر موضوع دیگری است.
یعنی انجام این کارها باعث می گردد که شهروندان به محله عرق داشته باشند.
بله؛ وقتی در فراوری زیبایی بصری محله همکاری داشته باشید طبیعتا تعلق هم ایجاد می گردد. وقتی زحمتی برای کاری بکشید تعلق هم ایجاد می گردد. بنابراین اینکه مردم نقش داشته باشند مهم است و این نگاه جدید اجتماعی است که در شهرداری تهران انجام می گردد.
امیدوارم این کار ادامه دار باشد.
مسأله این است که به این موضوع دقت کنیم که برای ادامه داربودن این موضوع نباید شهرداری در یک جا منحصر باشد. تجربه باید در اختیار دیگران هم باشد و حتما گروه های اجتماعی و فعالان مدنی هم درگیر کار باشند و موضوع را دنبال نمایند. مستندسازی و نقدکردن کار می تواند منجر به ادامه داشتن کار گردد.
برگردیم به بحث زنان و امنیت شان در سطح شهر. فعالان حوزه زنان در این موضوع یعنی در بحث نورپردازی و ایمن سازی مناطق برای زنان این موضوع را مطرح می نمایند که زنانی که از آنها سوال پرسیده شده از چه قشری بوده اند و چرا پرسشی از این جامعه هدف منتشر نشده است. نقدشان این بود که شهرداری فقط می خواهد کاری را جلو ببرد تا در کارنامه مدیریتی خودش جا بدهد.
ما تنها نهاد عمومی در ایران هستیم که فایل داده منتشر نموده ایم؛ نه گزارش. از 45 هزار نمونه که سال 93 منتشر شده یکی از ارزیابی ها درباره شهرداری براساس اطلاعاتی که است که خودمان دادیم که گفتیم نمره مدیریت شهری حدود یازده و خرده ای است و به 12 نمی رسد. مسأله اساسی در این فعالیت ها این است که نمی توانیم برای شهر نسخه واحد در نظر بگیریم. تهران متکثر، متنوع و سیاست ها و فعالیت هایش متنوع است؛ به بیان دیگر برای منطقه 3 نمی توان مانند منطقه 19 تصمیم گرفت و نظر داد. میزان مشارکت در شورایاری در منطقه 3 خیلی کمتر از منطقه 19 بوده است ولی نمی توان با قاطعیت درباره میزان مشارکت براساس تعداد رأی دهنده صحبت کرد و مسأله پیچیده ای است. آنچه ما درباره این موضوع انجام می دهیم زنان در شهر تهران فعالیت های متعددی انجام می دهند و شهرداری تهران نهادهای اجتماعی متکثری درست نموده مثلا مجموعه ای به نام شهربانو داریم و بوستان های ویژه بانوان که طبیعتا همه زنان از آن استفاده نمی نمایند اما زنانی که استفاده می نمایند راضی هستند. سرای محله داریم که خانه مادر و کودک در آنجا نهاده شده است. نظرسنجی نشان می دهد که خیلی ها از این خانه ها استفاده نمی نمایند اما کسانی که استفاده می نمایند راضی هستند. بنابراین کسانی که در سطح محله همکاری دارند، تجربه مشارکت داشتند. گزارش اولیه منطقه 10 و اقدامی که اجرا شده است؛ یک بخش کار تبلیغ است ولی یک بخش کار این است که آیا اقدامی اجرا شده یا نه. اگر تبلیغ بعد از اقدام باشد که مسئله ای نیست. شما رویه را ببینید و نقد کنید. وظیفه رسانه نقد برای بهبود است. از زنان خواستیم بگویند؛ حتی نوع تجربه ناامنی را بگویند. نقشه را هم داریم. برخی از اینها چون مشارکت است با نظرسنجی فرق دارد. به معنی زمینه یابی، رویه را برمی دارد و دسترسی به واقعیت خیلی وقت ها با گفت وگوی بیشتر صورت می گیرد. تجربه یعنی چیزی که در منطقه 9 انجام شد و آنچه بر اساس منطقه 10 ابلاغ کردیم قابل ارایه است. این موارد روی سایت شهرداری موجود است. پس اول ببینند و بعد ما را بر این اساس نقد نمایند که آیا رویه فعالیت هایمان مشکل داشته یا نه، آیا منجر به کاهش ناامنی زنان شده است یا نه. اما توجه داشته باشید که این رویه باید چند سال تکرار گردد تا ناامنی باور گردد. یک مسأله در خصوص ناامنی احساس ناامنی است که ممکن است متفاوت با ناامنی باشد. نکته دیگری که در این بخش باید به آن اشاره کنم این است که بنده یکی از اولین افرادی هستم که آمارهای آزار جنسی را بر اساس کاری که سال 95 انجام شد، منتشر نموده ام. تقریبا 50درصد زنان لااقل یک بار تجربه صور خفیف آزار جنسی مثل متلک پرانی را در سطح شهر دارند. پس مسأله امنیت زنان مهم است؛ زنان باید بتوانند از خانه خارج شوند و فعالیت داشته باشند. یکی از مواردی که ما در خصوصش خیلی نقد شدیم، مسأله کوتاه کردن شمشادهای سطح شهر و تأثیر آن بر مسأله آزار زنان بود که مورد تمسخر نهاده شد ولی واقعا وقتی شمشاد از حدی که از خیابان بتوان پیاده رو را دید بالاتر برود، آن فضا ناامن می گردد. این مسأله ای که مطرح شد، مسأله ای بود که بسیاری از زنان این مورد را به ما گوشزد نموده بودند. معیار من جو رسانه ای که ایجاد می گردد نیست بلکه مسائلی است که زنان در ترددهایشان در سطح شهر به ما گوشزد می نمایند.
در خصوص مناسب سازی شهر برای معلولان جامعه چه اقداماتی انجام داده اید؟
برادر من هم معلول است و از مسائل این افراد باخبر هستم. زمانی شهرداری اقدام خوبی انجام می داد که برای برادر من که می خواست به دانشگاه برود ون می فرستاد. ون از در خانه، برادرم را به دانشکده می برد و برمی گرداند. اما ما چه تعداد ون و چند نفر معلول داریم؟ راه درست این است که معابر شهری را برای استفاده معلولان مناسب کنیم وگرنه امکان فرستادن ون برای همه معلولان را نداریم. در سیزده بدر نوروز سال گذشته با همکاری بهزیستی گفتیم 44 پارک تهران برای معلولان مناسب سازی شده که الان روی نقشه شهر تهران معلوم است. همچنین خطوط اتوبوسی را که برای این افراد مناسب سازی شده است، در نقشه تعیین نموده ایم؛ یعنی افرادی که بخواهند به پارک بروند، با استفاده از اتوبوس می توانند به پارک هایی بروند که فضایشان مناسب حال شان است. اما نکته این است که ما این امکان را نداریم که به همه معلولان خدمات بدهیم بلکه باید شهر را برایشان مناسب سازی کنیم. بنابراین الان ایستگاه های جدید مترو برای معلولان مناسب سازی می گردد و قبل از افتتاح معلولان از آنها بازدید نموده و بعد افتتاح می شوند؛ برای مثال ایستگاه مترویی که روبه روی تالار وحدت و در حال افتتاح بود چون برای افراد نابینا مناسب سازی نشده بود، افتتاحش دو هفته عقب افتاد تا شرایط استفاده معلولان از آن مهیا گردد. به طور کلی از مدتی قبل هیچ چیزی افتتاح نمی گردد مگر اینکه مناسب سازی شده باشد و بقیه فضاها هم مناسب سازی می گردد. پس عملا باید شهر را مناسب سازی کنیم چون قادر نیستیم خدمات اضافه ارایه دهیم. شما برای هر زنی نمی توانید در شهر همراه بگذارید که مراقبش باشد ولی اگر شهر نور و دوربین داشته باشد، طبیعتا میزان ناامنی کم می گردد. سال گذشته یک سرای محله را در هر منطقه برای معلولان و سالمندان مناسب سازی کردیم. شهر دوستدار همه سنین برای نوزادان همراه با مادر، برای بچه ها، افراد معلول و سالمندان باید تدارک دیده گردد و در همه خدمات امکان سالمندی هم لحاظ گردد. بنابراین اماکن شهری به تدریج اصلاح می گردد.
فروشگاه های شهروند هم شامل این مناسب سازی ها شده اند؟
در فروشگاه شهروند به دنبال اتاق مادر کودک و در کوشش هستیم که امکانات دیگری هم به آنها اضافه کنیم تا مناسب حال معلولان باشد. همچنین جا دارد که بگویم برخی از پارک های سطح شهر هم برای این افراد مناسب سازی شده اند.
معلولان چگونه می توانند از این اماکن آگاه شوند؟
روی نقشه تهران بخشی هست که map.tehran.ir است؛ در لایه های گویاساز اماکن مناسب برای معلولان تعیین شده است که ایستگاه های مناسب به تفکیک برای معلولان با هر توانی تعیین شده است. همچنین به مرور سراهای محله مناسب سازی شده و اطلاعات دیگر را به این نقشه اضافه می کنیم.
زمانی مطرح شد که هیچ پیمانکاری نباید از بچه ها در کار زباله گردی استفاده کند اما این روزها این بچه ها را در سطح شهر زیاد می بینیم. آیا مافیایی پشت این کار است که قدرت شهرداری و بقیه نهادها به آنها نمی رسد؟
اولا این موضوع را تفکیک کنیم که یک بخشی از بچه ها به عنوان کودک کار هستند که بخشی از واقعیت فقر است و هر چند اینها هماهنگ نماینده دارند اما پول شان را برای خانواده می برند. اما در خصوص کودک زباله گرد افرادی هستند که به آنها کارگر فصلی گفته می گردد؛ چون 6 ماه یک بار عمدتا از هرات می آیند و خانوادگی از کودک و نوجوان تا جوان با هم کار می نمایند. با زیردستان پیمانکاران هماهنگ می نمایند و هر کدام یک محله را در نظر دارند. در گودها و گاراژهای اطراف تهران زباله های جمع شده را تفکیک و به فروش می رسانند؛ یعنی یک کار جمعی است. حتما مافیایی وجود دارد که اینها را به صورت غیرقانونی به ایران می آورد. این موضوع هم همیشه مطالبه ما بوده است که دستگاه های مسئول باید جلوی ورود این افراد را به کشور بگیرند؛ چون هم غیرقانونی است و هم پیمانکاران پسماند خشک از این بچه ها مستقیم یا غیرمستقیم استفاده می کردند. در بخشنامه شهردار تهران تصویب شده که ما دست به بچه ها نمی زنیم و با پیمانکار برخورد می کنیم. اینکه شما بچه ها را می بینید که ما برخورد نمی کنیم چون اصرار داریم که دست به بچه ها نزنیم. شیوه های جمع آوری بچه ها جدا از اینکه ناپیروز است آثار روانی درازمدتی بر بچه ها کار می گذارد که انجام آنها را مناسب نمی دانیم. به همین منظور در بخشنامه شهردار اصرار شده که این خط قرمز ماست که به هیچ وجه با کودک کار برخورد نکنیم و با پیمانکار برخورد کنیم. برخی مناطق شهرداری تهران مثل مناطق 13، 21 و 26 می گویند ما کودک کار نداریم ولی ما مدام پیگیری می کنیم؛ یک بازاری شکل گرفته که باید تغییر کند. اگر این ساختار مالی تغییر نکند عملا این شیوه ها پاسخگو نیستند. در معاونت اجتماعی جلسه ای داشتیم و همه پیمانکاران پسماند خشک شهرداری تهران را جمع و من و معاون خدمات شهری صحبت کردیم و شهردار هم بعدها بخشنامه داد. مسأله کودک زباله گرد جدای از اینکه بدترین و کثیف ترین کار بچه ها است اما درآمد این کار از کار ساختمانی بیشتر و کارش ساده تر است ولی چون در منظر مردم هست ترحم بیشتری هم دارد و یاری های مردمی هم به آنها می گردد. این امر باعث پیچیدگی کار می گردد. از طرف دیگر بعد نمادین هم دارد و نشان دهنده فقر است. یعنی نشانه فقر کودک سر چهارراه نیست. زن یا کودکی است که در مخزن زباله سر فرو برده است. این امر پیامدهای پیش بینی نشده اقدامات ماست. وقتی 50 هزار مخزن در سر کوچه ها گذاشته شده است باید هم انتظار داشته باشیم که آدم هایی تا کمر در سطل زباله خم شوند. نکته دیگر هم این مسأله است که همه افراد کودک کار نیستند، معتاد و بی پناه هستند که می خواهند چیزی جمع نموده و بفروشند. توجه داشته باشید که وقتی زباله را در مخزن می گذارید کالایی را برای ارایه می گذارید و جمع آوری زباله هم جرم نیست پس موضوع کودک و زباله راه چاره بگیروببند ندارد. بنابراین ساختار باید عوض گردد. برای همین در بخشنامه شهردار ذکر شده تا خرداد 1400 مخازن باید جمع گردد. یکی از نارضایتی های مردم همین است به همین علت در بخشنامه های جدید آمده است که وقتی مجتمع ساختمانی ساخته می گردد حتما باید اتاق زباله داشته باشد.
مدتی قبل جلسه ای با سفیر افغانستان داشتید؛ در این زمینه هم صحبت کردید؟
در آن جلسه از سفیر محترم افغانستان خواستم یاری کند که این فرآیند قطع گردد؛ یعنی تا وقتی از افغانستان کودک به ایران می آید ما این مشکل را داریم. مسأله کارگر افغانستانی یک موضوع است و کودکی که کار می نماید مسأله دیگری است که باید حل گردد. تا وقتی دستگاه های بالاتر از شهرداری تهران این مسأله را حل ننمایند، همیشه این مشکل را داریم.
چه کارهایی در دوره مدیریت خود می خواستید انجام دهید و نشد یا آیا کاری بود که می خواستید انجام بدهید اما به شما اجازه ندادند؟
واقعیت این است که کاری نبوده که اجازه ندهند من آن را انجام ندهم. اما خب یک سال از دو سالی که من در این سمت هستم، گرفتار ویروس کرونا شدیم وگرنه کاری که خودم خیلی پیگیرش بودم و دوست داشتم انجام گردد این بود که همه مردم تهران رویا داشته باشند؛ چون رویا باعث می گردد برای بهترشدن کوشش کنیم. حس اینکه شهر متعلق به همه است و می توانند در آن حضور داشته باشند. اما این امر مستلزم این است که در همه شهر جنب وجوش داشته باشیم. آنچه دنبالش بودیم و تا حدی هم پیروز شدیم بازگشت مردم به شهر و بازگشت شهر به مردم بود؛ یعنی مردم برای کاری به جز خرید و کار بیرون بیاید. نظریه پنجره شکسته می گوید اگر شهروندان در محله رفت وآمد نمایند، محله امن می گردد و پلیس می تواند پیاده هم بیاید. بنابراین روی این موضوع اصرار داشتیم و سال گذشته کوشش کردیم به این سمت برویم. مثلا کوشش کردیم که در سرای محله ها برای دانش آموزان فیلم نمایش داده گردد. این موضوع باعث می شد که معلم دانش آموزان را پیاده از مدرسه به سرای محله ببرد و با هم فیلم ببینند؛ یعنی هم در محله گشت وگذار می کردند و هم فیلم می دیدند. به نوعی باعث می شد که بچه ها با محله احساس رفاقت نمایند و آن را از خودشان بدانند.
که این موضوع همزمان با شیوع کرونا در کشور شد.
بله؛ البته در حال حاضر مردم از سرای محله ها استفاده می نمایند اما خدمت دریافت و خدمت رساندن از طرف مردم باشد سخت تر است. مشارکت به معنای یک عمل دوطرفه است؛ یعنی افراد در محله مشارکت داشته باشند. شهردار تهران هم می گوید محله محوری و مشارکت محوری یعنی مردم به محله شان بازگردند و در محله حضور داشته باشند. اتفاقا تجربه نشان می دهد زیرساخت های شهرداری کم نیست؛ باید به زیرساخت ها رجوع کنیم. وقتی مردم به پارک بروند اینکه نور بهتر باشد یا برای بچه ها مناسب تر باشد، مطرح می گردد. بنابراین امید دارم مردم از خانه بیرون بیایند و کار نمایند. اجتماعی کردن شهر راه چاره است. شهرداری خودش را یک نهاد اجتماعی تعریف می نماید. روزی یک میلیون و خرده ای نفر از مترو استفاده می نمایند. یک میلیون نفر از میدان تره بار استفاده می نمایند و طبق نظرسنجی مردم از کمیت و قیمت راضی هستند.شهر در خدمات شهری هم نگهداشت و هم تاب آور و زیست پذیر می گردد. اینها را بیان کردم که بگویم ما زیست پذیری را در تهران می بینیم ولی باید با افزایش حضور مردم در شهر زیست پذیرتر گردد.
اتفاقی که در خیابان سی تیر تهران هم افتاد، جزو همین پروژه بود.
ما باید از رویکرد اتومبیل محور عبور کنیم. در حال حاضر تمام شهر برای تسهیل عبورومرور خودروها در نظر گرفته شده است. در این نگاه قرار نیست فقط خیابان سی تیر به این شکل باشد. رودکی و لاله زار هم به این سمت می رود. پیاده روی لاله زار عظیم و سنگفرش می گردد که این موضوع باعث می گردد این خیابان به سمت آرام سازی برود؛ یعنی ماشین نمی تواند در آن منطقه با سرعت حرکت کند. در نتیجه آن محله در خدمت عابر درمی آید. باید بپذیریم که شهر در خدمت عابر پیاده باشد؛ عابر پیاده یعنی غیر از خودرو. نکته خرسند نماینده در این موضوع این است که دوچرخه سواری یا پیاده محوری در حال رونق دریافت است، پس حالا باید شهر را برای این افراد مناسب سازی و از حضورشان در شهر استقبال کنیم تا شهروندان بیشتری به این سمت بیایند.
برای زیست شبانه شهر تهران به غیر از اینکه چند خیابان خاص را وارد این طرح کردید، دیگر چه پیشنهادهایی مطرح کردید؟
پیشنهاد ما به ویژه در ایام کرونا این بوده که شهر گسترش پیدا کند؛ یعنی لزومی ندارد تا 8 شب شهر بسته باشد. فعالیت بخشی از شهر می تواند از 8 شب تا 2 نیمه شب باشد چون مردم وقت بیشتری در خانه هستند. بخشی از فعالیت ها می تواند مربوط به قبل از 6 صبح یا بعد از 8 شب باشد؛ به ویژه در شب های تعطیل. نمونه همان چیزی که در ماه رمضان داشتیم و داریم. باید این تجربه را بسط دهیم. بگوییم عصرها، آدینه ها، شب های تعطیل به این سمت برویم. به دنبال این فضا بودیم که به مشکل خوردیم. باید تجربه پیروز خودمان را بسط دهیم. لزومی ندارد همه جای شهر باز باشد؛ می توانیم بگوییم فاصله میدان ولیعصر تا چهارراه ولیعصر باز باشد و برای برخی از مشاغل چون امنیت هم مهم است. باید بپذیریم که حضور مردم منجر به امنیت می گردد. فلکه اول و دوم صادقیه، میدان توحید تا سر باقرخان که بازارهایی شکل گرفته است که نمونه حضور مردم در شهر است و تجربه خوب این محله ها می تواند در جاهای مختلف شهر تکرار گردد.
*این مصاحبه در مجله شهر نفروشی اسفند 1399 منتشر شده است.
منبع: خبرگزاری آریاپایگاه اینترنتی مأوا: پایگاه اینترنتی مأوا، مجله خبری و تحلیلی