باید اول پدرزنم را می کشتم!

به گزارش دوست بلاگ، مرد جوان که به خاطر اختلاف خانوادگی، همسر و مادرزنش را کشته و پدرزنش را زخمی نموده بود، در دادگاه کیفری یک تهران به دفاع از خود پرداخت. متهم در دفاعیاتش مدعی شد، از زنده ماندن پدرزنش ناراحت است.

باید اول پدرزنم را می کشتم!

به گزارش گروه حوادث خبرنگاران، رسیدگی به این پرونده از صبح چهاردهم مرداد سال 1396 با گزارش جنایتی در بلوار تعاون تهران شروع شد. با حضور تیم جنایی در محل معین شد، داماد 40 ساله خانواده با ورود به خانه پدرزنش، همسرش مهسا 39 ساله و مادرزنش را با ضربه های چاقو به قتل رسانده است. پدرزنش هم مورد اصابت ضربات چاقو نهاده شده بود که به بیمارستان منتقل شد.

متهم به نام اسماعیل که در صحنه جنایت حضور داشت، به ارتکاب قتل اعتراف کرد و گفت که همسر و مادرزنش را به قتل رسانده است.

اسماعیل در اعترافات اولیه، مدعی شد به خاطر دخالت اعضای خانواده همسرش مرتکب این جنایت شده و در اظهاراتش به بازپرس گفت: شب قبل، همسرم همراه اعضای خانواده اش به عروسی یکی از بستگان خود رفت اما من به عروسی نرفتم؛ پس از خاتمه عروسی منتظر بازگشت همسرم به خانه بودم اما او نیامد و گفت که شب در منزل پدری اش می ماند؛ آن شب تنها در خانه ماندم تا این که صبح به خانه پدرزنم رفتم. ابتدا پسر پنج ساله ام را به خانه خواهرم بردم و پس از آن به خانه پدرزنم بازگشتم؛ طی درگیری، همسرم، مادرزنم و پدرزنم را با ضربات چاقو زدم و پس از دقایقی مأموران در محل حاضر شده و مرا دستگیر کردند. مدتی است بیماری روحی و روانی و اسکیزوفرنی دارم، به خاطر همین بیماری یک هفته هم در بیمارستان بستری شدم، پزشک برای من دارو تجویز کرد اما داروها فایده ا نداشت، دو سال است شب ها نمی خوابم و به همین علت همواره عصبانی هستم، حتی قرص خواب هم بخورم، خوابم نمی برد.

پس از این اظهارات، بازپرس جنایی تهران دستور داد تا متهم برای آنالیز صحت روحی و روانی به وسیله کارشناسان پزشکی قانونی معاینه گردد که کارشناسان پزشکی قانونی پس از دوبار آنالیز شرایط روحی و روانی متهم، اعلام کردند وی هنگام ارتکاب جرم فاقد جنون بوده است.

با تکمیل تحقیقات در دادسرا، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در این جلسه وکیل اولیای دم برای اسماعیل درخواست قصاص کردند. سپس متهم در صندلی نهاده شد و گفت: اتهامم را قبول دارم و از این که نتوانستم پدرزنم را بکشم، ناراحت هستم. ابتدا باید سراغ پدرزنم می رفتم و او را می کشتم.

وی درباره انگیزه قتل گفت: 18 سال قبل با مهسا ازدواج کردم. هر دو در اداره پست کار می کردیم و من برای رفاه همسر و پسرمان گاهی شب ها هم در اداره پست می ماندم. مدتی بود به بیماری روانی مبتلا شده و شب ها نمی توانستم بخوابم. همین باعث شده بود، همواره عصبی باشم. همه افراد را به شکل گرگ می دیدم. به پزشک مراجعه کردم. دکتر گفت اگر دیرتر مراجعه می کردم، به علت بی خوابی می مردم. دکتر داروهایی به من داد اما این داروها هم اثر نکرد. اوضاع روحی ام بد شده و همین باعث اختلاف من و همسرم شده بود. به مهسا گفتم مهریه ات را ببخش تا از هم جدا شویم، اما او قبول نکرد. درگیری ما ادامه داشت تا این که شب قبل از قتل به عروسی رفت و شب را در خانه پدرش ماند. روز بعد به آنجا رفته و سر همین موضوع درگیر شدیم. دخالت های پدر و مادرزنم باعث شد کنترل اعصابم را از دست بدهم و به روی آنها چاقو بکشم.

رئیس دادگاه: چرا همسرت با طلاق مخالف بود؟

متهم: او قبول نمی کرد بعد از طلاق بچه را به من بدهد. می دانستم بعد از طلاق ازدواج می نماید و نمی خواستم بچه ام زیر دست ناپدری عظیم گردد. پدرزنم هم می گفت مهریه دخترم را تا قران آخر می گیرم. درواقع پدرزنم اجازه نمی داد من و مهسا جدا شویم.

در ادامه وکلای متهم به دفاع پرداخته و خواهان برائت متهم باتوجه به مدارک پزشکی موجود در پرونده و بیماری روحی و روانی او شدند.

پس از آخرین دفاع متهم، قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند.

گروه حوادث روزنامه خبرنگاران

پایگاه اینترنتی مأوا: پایگاه اینترنتی مأوا، مجله خبری و تحلیلی

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 15 مرداد 1400 بروزرسانی: 15 مرداد 1400 گردآورنده: dostblog.ir شناسه مطلب: 10847

به "باید اول پدرزنم را می کشتم!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "باید اول پدرزنم را می کشتم!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید